جدول جو
جدول جو

معنی سربه راه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

سربه راه کردن
مطیع کردن، منقاد کردن، رام کردن، فرمان بردار کردن، حرف شنو کردن، آماده کردن، مهیا کردن، روبه راه کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سر به زیر شدن، مطیع شدن، رام شدن، فرمان بردارشدن، حرف شنو شدن
متضاد: نافرمان شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد